شرع و اخلاق معیار ازدواج جوانان مسلمان باشد
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۰۵۲۵۲۳
به گزارش خبرنگار حوزه استان های خبرگزاری تقریب، امام جمعه اهل سنت بندر ترکمن، گفت: ازدواج در اسلام برای به سعادت رساندن انسان ها در دنیا و آخرت از اهمیت زیادی برخوردار است.
«آخوند عبدالرحمان کر» در نماز جمعه این هفته مسجد جامع قبا بندر ترکمن با اشاره به اهمیت ازدواج در دین مبین اسلام، اظهار کرد: در ازدواج معیار شرعی و اخلاقی رعایت شود، برای اختیار کردن همسر اولویت در نگاه به ایمان و اخلاق طرف باشد و به همین خاطر فرد دین دار و با اخلاق مناسب ترین گزینه برای انتخاب همسر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گفته وی؛ لازم است مسلمانان این سنت مبارک اسلامی را به صورت ساده برگزار کنند و خود را گرفتار چشم و هم چشمی های بی مورد و گرفتار شدن در بدهی ها نکنند.
امام جمعه اهل سنت بندر ترکمن، حفظ عزت، پاکدامنی و تکمیل ایمان را از مهمترین فواید ازدواج دانست و گفت: با انجام ازدواج با معیارهای اسلامی از بی بندوباری ها و شیوع فساد و ناهنجاری اخلاقی جلوگیری شده و همه افراد جامعه از فواید حاصل از ازدواج اسلامی بهره مند می شوند.
وی، افزود: طبق گفته رسول گرامی اسلام (ص): «نصف ایمان در ازدواج کردن است» و فرد مسلمان با ازدواج کردن ایمان خودش را تکمیل می کند.
به گفته وی؛ برای چشم و هم چشمی و ایجاد رقابت برای انجام هزینه زیاد مانع انجام ازدواج آسان فرزندان خود نشوید.
آخوند کر با عنوان اینکه الگو و اسوه امت اسلامی در ازدواج کردن حضرت علی و فاطمه باشد، ابراز کرد: این بزرگواران موقع ازدواج با همدیگر چیزی از مال و منال دنیا نداشتند و جهیزیه آنان خیلی اندک بود.
وی، ادامه داد: رسول خدا (ص) دختر و پاره تن خود فاطمه زهرا (س) را به ازدواج حضرت علی (ع) درآورد که سرمایه زندگی اش فقط یک زره بیش نبود.
به گفته وی؛ جهیزیه حضرت فاطمه نیز برای شروع زندگی تازه با علی بن ابی طالب (ع) فقط وسایل اندک خانواده بود.
امام جمعه اهل سنت بندرترکمن با بیان اینکه دین مبین اسلام برای کسب سعادت ابدی ازدواج را توصیه می کند، گفت: والدین گرامی در ازدواج فرزندان خود دقت لازم را داشته باشند و کسی را به عنوان همسر برای فرزندان خود انتخاب کنند که فرد با ایمان و با اخلاقی باشد.
وی، افزود: ضروری است پدر و مادران با دخالت های بی جا در امر ازدواج فرزندان خود، زندگی مشترک آنان را به طلاق نکشانند.
خودشناسی و خداشناسی اصل فلسفه خلقت است
امام جمعه اهل سنت گنبد کاووس، گفت: خودشناسی و خداشناسی هدف اصلی از فلسفه خلقت انسان است.
«آخوند عبدالکریم جاور» در نماز جمعه این هفته مصلای بزرگ وحدت گنبد کاووس، اظهار کرد: انسان مومنی که از هدف خلقت خود آگاه باشد سعی می کند پیام خداوند متعال را درک کرده و در راستای تقویت ایمان خود حرکت کند.
به گفته وی؛ این دنیا محل آسایش و راحتی نیست و پیامبران الهی هم رفاه و آسایشی در این دنیای فانی نداشته و تجربه نکرده اند.
امام جمعه اهل سنت گنبد کاووس با یادآوری اینکه مشکلات و معضلات دنیوی هیچ پایانی ندارد، تصریح کرد: دنیای فانی دار تحقیق، تلاش و تکاپو با فراز و نشیب های بسیار است، مشکلات و پدیده های ناشناخت دنیوی پایانی ندارند.
وی، افزود: قرآن کریم چراغ راه انسان مومن در این دنیای پرتلاطم است.
به گفته وی؛ خداوند قرآن را صرفا برای هدایت و شفاعت ما انسان ها نازل کرده است، اهل ایمان در همه امور زندگی خود از جمله اخلاقی، کرداری، اعمال و معاملات همواره دستورات و آموزه های ناب قرآن و شریت اسلامی را مدنظر قرار می دهد.
آخوند جاور در پایان خاطر نشان کرد: مومنان سعی کنند در این دنیا انحرافات و کمبودها را جبران کرده و راه خداوند سبحان و سیره صحیح رسول گرامی اسلام (ص) را سرلوحه زندگی خود قرار دهند.
میل به تواضع مرتبه انسان را بالا می برد
امام جمعه اهل سنت اینچه برون، گفت: هرچه انسان میل به تواضع و فروتنی داشته باشد، شخصیت و مرتبه اش در نزد خدا و خلق بالاتر خواهد رفت.
«آخوند مددآقا هوشمند» در نماز جمعه این هفته مصلای شهر مرزی اینچه برون با اشاره به فضیلت و اهمیت تواضع و فروتنی در اسلام، اظهار کرد: خداوند متعال در کلام خود نشانه های تواضع، فروتنی، تکبر و غرور را نشان داده است.
به گفته وی؛ انسان فروتن در زندگی خود به آرامش و آسایش خواهد رسید؛ اما اگر گرایش به تکبر وغرور نماید، سقوط خواهد کرد.
امام جمعه اهل سنت اینچه برون با تبریک سالروز تولد شاعر و عارف شهیر ایرانی- ترکمن «مختومقلی فراغی»، تصریح کرد: مختوقلی فراغی عالم، دانشمند و عارفی که اشعارش با کتاب خدا و اهل بیت (ع) صدق می کند و راه شناخت خداوند متعال و پیامبر (ص) را به ما نشان داده است.
آخوند هوشمند با تبریک سوم خرداد سالروز فتح خرمشهر، اظهار کرد: امام راحل (ره) در این باره فرموده اند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد» و از رشادت ها و جانفشانی های همه رزمندگان در دفاع مقدس و فتح خرمشهر تقدیر نمود.
اسلام به حفظ فواصل اجتماعی تأکید می کند
امام جمعه اهل سنت قازان قایه مراوه تپه، گفت: دین مبین اسلام به حفظ فاصله های اجتماعی از جمله فاصله بین زنان و مردان تأکید زیادی کرده است.
«آخوند ناصر قزل» در نماز جمعه این هفته مصلای نورانی قازان قایه مراوه تپه با اشاره به سرعت پیشرفت وسایل ارتباط جمعی، اظهار کرد: در عصر حاضر سرعت پیشرفت و ارتباط جمعی از حد گذشته است، از درون خانه می توان با اقصی نقاط جهان ارتباط صوتی و تصویری برقرار کرد که فوایدی برای انسان ها به همراه دارد.
به گفته وی؛ گسترش فضای مجازی از طریق شبکه های اجتماعی و ماهواره ای فواصل انسان ها را نزدیکتر کرده است که در بسیاری از موارد منجر به ناهنجاری های اخلاقی و بروز فحشاء و فساد در جامعه می شود.
امام جمعه اهل سنت قازان قایه مراوه تپه با بیان اینکه خداوند مردان را قیم زنان قرار داده است، ابراز کرد: به همین خاطر نفقه و تأمین وسایل رفاهی و برقراری آسایش آنها برعهده مردان خانواده است.
وی، افزود: زنان برای رفتن به سفر باید محرم همراه داشته باشد در غیر این صورت نمی توانند به سفر بروند.
به گفته وی؛ پایبندی به شریعت اسلامی در امر ازدواج و خانواده عامل مهمی در گرم شدن کانون خانواده ها بوده و مانع از گسستن آن می شود.
آخوند قزل در پایان خاطر نشان کرد: خانواده از نظر اسلام کانونی گرم و محترم است که باید حفظ شود تا جامعه اسلامی نیز حفظ شده و مستحکم بماند به همین خاطر دشمن برای متلاشی کردن این کانون شبانه روز تلاش می کند.
آرامش قلوب با ذکر خداوند حاصل می شود
امام جمعه موقت محله بناور سیمین شهر، گفت: با ذکر و تسبیح خداوند می توان به آرامش قلوب دست یافت.
«آخوند نیازقلیچ حنفی» در نماز جمعه این هفته مسجد جامع محله بناور سیمین شهر، اظهار کرد: قلب انسان ها نیازمند آرامش است و این آرامش قلوب فقط با ذکر خداوند متعال بدست می آید.
به گفته وی؛ اگر آرامش و طمأنینه در قلب انسان جای گرفت در سایر اعضایش نیز آرامش و اطمینان نفوذ می شود.
امام جمعه موقت محله بناور سیمین شهر با یادآوری اینکه انسان مومن از هر فرصتی استفاده می کند تا عبودیت خداوند را با نماز خواندن، تلاوت قرآن، ذکر و تسبیح و دیگر اعمال صالحه انجام دهد، گفت: اگر انسان از ذکر خداوند غفلت کند شیطان بر او مسلط می شود و او را از خداوند دور می کند.
وی، افزود: سعی کنید از محبت دنیا دوری کنید که دنیاطلبی انسان را از خداوند دور کرده و از دام های شیطان برای انجام ندادن احکام و دستورات الهی است
به گفته وی؛ انسان به دنبال محبت خداوند و رسول و اعمال حسنه باشد افزایش این محبت ها باعث کاهش محبت های دنیوی در انسان می شود.
آخوند حنفی با بیان اینکه برنامه ریزی صحیح برای امور زندگی از تدابیری است که انسان مومن به آنها نیازمند است، ابراز کرد:
اگر زندگی انسان همراه با عقلانیت، شرم و حیا و پرهیزکاری نباشد از آتش دوزخ نجات نخواهد یافت.
وی، ادامه داد: انسان دوستانی را انتخاب کند که با اخلاق و بدور از قهر و غضب باشند؛ زیرا ممکن است آینده انسان را به بیراهه برسانند.
به گفته وی؛ مزین شدن انسان به حسن اخلاق هم از مکمل های ایمان و دینداری است.
امام جمعه موقت محله بناور سیمین شهر با اشاره به قوه قهر و غضبی که خداوند در نهاد انسان قرار داده است، گفت: انسان لازم است قوه غضبی خود را که با حیوان مشترک است کنترل کرده تا از بروز بسیاری از اتفاقات ناگوار جلوگیری کند.
وی، افزود: خداوند این قوه را در نهاد انسان قرار داده؛ ولی در فرشتگان قرار نداده است.
انسان مومن غافل از ارزش نماز نیست
امام جمعه اهل سنت شهر سیجوال، گفت: انسان مومن هیچ وقت از ارزش و جایگاه بالای نماز در دین مقدس غفلت نمی کند.
«آخوند یوسف ایری» در نماز جمعه این هفته مسجد جامع شهر سیجوال با اشاره به ارزش نماز و در غفلت بودن انسان، اظهار کرد: کسانی که نماز می خوانند؛ اما در نمازهایشان به هر دلیلی کوتاهی می کنند و در خود سستی نشان می دهند با توجه به آیات قرآن به «ویل» که یکی از طبقات جهنم است گرفتار می شوند.
به گفته وی؛ ممکن است در دل انسان هزاران درد و دغدغه وجود داشته باشد؛ اما از دیدگاه روحانیت اولین دردی که به قلب(دل) انسان وارد میشود غفلت است.
امام جمعه اهل سنت شهر سیجوال، خاطر نشان کرد: قلب انسان که تکه گوشتی بیش نیست اگر فاسد شود همه اعضای دیگر انسان را به فساد، تاریکی و بیراهه می کشاند، پس لازم است انسان قلب خود را با انوار الهی صیقل بدهد.
انتهای پیام/
منبع: تقریب
کلیدواژه: نماز جمعه این هفته امام جمعه اهل سنت خداوند متعال فرزندان خود انسان مومن انسان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۵۲۵۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مجتبی مطهری: اخلاق مقداری در جامعه ما افت کرده است/ مسعود ادیب: همنسلهای من از شهید مطهری دینداری و مسلمانی خود را آموختند/ ابوالقاسم فنایی: شهید مطهری سعی کردند از جاودانگی اخلاق دفاع کنند
به مناسبت ایام شهادت استاد مرتضی مطهری نشستی با عنوان «رهاورد فلسفه در اخلاق؛ با نگاهی به کتاب فلسفه اخلاق شهید مطهری» در دانشگاه مفید قم برگزار شد.
به گزارش جماران، محمدحسین مطهری در این نشست با اشاره به اینکه این برنامه درباره دستاوردهای فلسفه برای اخلاق است، گفت: رابطه فلسفه و اخلاق دقیقاً به قدمت خود فلسفه است و جزء مباحثی نیست که در دورههای متأخر درباره آن گفتوگو شود. درباره پروژهی فلسفه اخلاق شهید مطهری زیاد گفته شده و زیاد نوشته شده است. به نظر میآید شاید از وجهی باعث قدردانی است و از جهتی باعث تأسف است که بیشتر تحقیقات، ناظر به زاویه خاص بحث شهید مطهری در قسمت جاودانگی اخلاقِ «درسهای نقدی بر مارکسیسم» است که به بخشی از نظریه علامه طباطبایی اشکال کردهاند. لذا همه یا اکثر توجهات به آن بخش معطوف شده است و کتاب «فلسفه اخلاق» شهید مطهری که بحث ۱۳ جلسه ایشان در دهه ۵۰ و نزدیک به اواخر حیات شریفشان است، کمتر مورد پرداخت و جستار قرار گرفته است.
به گزارش جماران، دکتر مجتبی مطهری نیز در این نشست با گرامیداشت سالگرد شهادت شهید مطهری، گفت: اخلاق در عرف مردم قابل درک و هضم است و همه میفهمند اخلاق چیست اما من فکر میکنم تعریف روان و ساده اخلاق را که خوب میشود هضم کرد، ملا مهدی نراقی و ملا احمد نراقی در کتابهای «معراج السعاده» و «جامع السعاده» آوردهاند که «اخلاق علمی است که از معالجه و درمان رذائل اخلاقی صحبت میکند.» شاید در عرف اخلاق این بهترین تعریف باشد.در عرف فلسفه هم همین طور است، چون اگر بخواهد ماهیت فلسفی پیدا کند قطعاً مسائل مختلف دارد. لذا فعل اخلاقی، صفت اخلاقی و اندیشه اخلاقی که شهید مطهری اشاره کردند در همین وادی است.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: ایشان بین فعل طبیعی و فعل اخلاقی تفاوت قائل میشوند که با هم فرق میکند. فعل طبیعی فعلی است که ما معمولاً انجام میدهیم. برای نمونه داد و ستد کردن، تعلیم دادن، خوردن، خوابیدن و نوشیدن و مسائل دیگر که نه قابل نکوهش و نه قابل تحسین و تمجید و نکوداشت است. اما فعل یا کار اخلاقی، فعلی است که قداست و تعالی دارد و ستایش و تمجید و تحسین دیگران را برمیانگیزد. شهید مطهری نمونههایی از اخلاق را آوردهاند؛ مثالی از پتر کبیر گفتند که امپراتور روسیه بوده است. همچنین از فرهنگ خودمان نمونههای مختلفی را ذکر کردهاند. برای نمونه حضرت امیر(ع) غلامی به نام قنبر داشت که وی را به بازار میبرد، پیراهن نو را برای ایشان و پیراهن کهنه را برای خود میخرید و به قنبر میفرمود که تو جوانی و باید پیراهن نو را بپوشی. حضرت زهرا(س) هم به فضه میگفت ما باید با هم کار کنیم. این کارهای اهل بیت(ع) اخلاقی است.
وی با اشاره به اینکه شهید مطهری بسیار علاقهمند و شیفته دعای مکارم الاخلاق بود، افزود: دعای مکارم الاخلاق دعای بیستم صحیفه سجادیه است. ایشان میگفت که آرزو میکنم برای این دعا شرح بنویسم که فرصت نکردند لذا عباراتی از دعای مکارم اخلاق را آوردند. شهید مطهری در قضیه قنبر و امام علی(ع) و فضه و حضرت زهرا(س)، فلسفه بردگی را به آموزش تعبیر کردهاند و نه بهرهکشی اقتصادی؛ در حالی که خیلیها به اشتباه، بردگی را در اسلام محکوم میکنند. لذا آمدن بردهها به منزل ائمه(ع) به نوعی تربیت و آموزش اخلاقی آنان است. به همین دلیل شهید مطهری در ضمن دعای مکارم اخلاق، به این مسأله اشاره دارند.
مطهری تأکید کرد: یکی از نکتههای جالبی که در دیدگاه ایشان است این است که معاویه هرچند آدم خبیث، منافق، ظالم و ستمکار است اما در عمق فطرتش پاک است. در عمق فطرت، شعور باطن و ناخودآگاه معاویه یک فطرت پاکی آفریده شده است. به همین دلیل زمانی که عدی بن حاتم نزد معاویه از حضرت امیر(ع) تعریف میکند، اشکهای معاویه سرازیر میشود. انسان تعجب میکند که معاویه با آن رذائل اخلاقی اشک بریزد و بگوید: «دیگر محال است مادر روزگار چون علی بزاید.» شهید مطهری میگوید این نشان میدهد که در عمق فطرت انسانهای شرور و بد روزگار، نهاد پاکی وجود دارد. برخی تعجب میکردند و میگفتند که چطور ممکن است که عمق فطرت معاویه پاک باشد؟! لذا این نکته قابل بحث و بررسی است.
وی اظهار داشت: از نمونههایی که شهید مطهری در معارف اخلاقی اشاره میکند، عبارت خواجه عبدالله انصاری است که: «بدی را بدی کردن سگساری است. خوبی را خوبی کردن خر کاری است. بدی را خوبی کردن کار خواجه عبدالله انصاری است.» استاد مطهری در ادامه نکته مهمی میگوید که «خوبی را بدی کردن کار ما ایرانیان است.» و در کتاب نوشته که این جمله را باید خواجه عبدالله انصاری اضافه میکرد. ایشان این را به عنوان تمثیل گفته نه اینکه از خواجه عبدالله بگوید. اینکه میگوییم در مقابل بدی، خوبی کردن «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما»(فرقان/63)، شهید مطهری میفرماید که اشتباه نشود؛ انسان در برابر آدمهای نابخرد، عوام و جاهل باید انعطاف و ادب به خرج بدهد نه آدمهای شرور، خبیث و مغرض که بخواهند انسان را خُرد کنند یا افرادی که غرض و هدف آلودهای دارند.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: من فکر میکنم که یک نکته در صحبتهای اولی ناگفته مانده است و آن اینکه بدون خودشناسی و بدون اینکه انسان گوهر و روح الهی، روح قدسی و جان الهی خود را کشف کند، احتمال اینکه مؤدب و مزیّن به فعل اخلاقی شود، نیست. فعل اخلاقی این است که انسان اول خودِ الهی و نورانی خودش را بشناسد و دوم اینکه انسان تا از رذائل اخلاقی پاک نشود، امکان فعل و مکارم اخلاقی برای او نیست و امکان ندارد دست به این کار بزند. این کا، روح الهی، روح قدسی و روح ملکوتی میخواهد و تا انسان روح خودش را کشف نکند، دست به کارهای اخلاقی و مکارم اخلاقی نمیزند.
وی با اشاره به آیات 9 و 10 سوره شمس، افزود: مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی میگوید «اینکه قرآن اینقدر به قلب و روح توجه کرده، به خاطر این است که تا روح تزکیه، نورانی، پاک و آسمانی نشود امکان این نیست که کردار خوب انجام دهد و خصلتهای خوب پیدا کند». اول انسان باید قلب را تزکیه و پاک کند و از آلودگیها بیرون آورد تا به فعل اخلاقی دست پیدا کند. اما امروزه در جامعه افرادی صادق، پاک و خالص زندگی میکنند که دنبال دنیا هستند. اینها معتقدند که آدم باید بخورد و دنبال منافعش باشد و از هر طریقی پول بیشتری به دست بیارود. الآن میبینیم که اخلاق مقداری در جامعه ما افت کرده است. این نکتهای است که در آثار پدر باید تکمیل کنیم.
مطهری یادآور شد: امام در کتاب چهل حدیث میگویند که اگر انسان گناه کند و به موسیقی و لهو و لعب گوش کند، روح الهی خود را از دست میدهد و با صورت بیمغز در قیامت محشور میشود. در کتاب چهل حدیث آمده است که انسان باید عزم و اراده داشته باشد و از گناهان پرهیز کند تا روح الهی و آسمانی او شکفته شود. این کار مقدمه خودشناسی، اخلاق و مکارم اخلاقی است. همچنین مقدمه خداشناسی هم است که شهید مطهری در کتابشان اشاره کردهاند. بنابراین شهید مطهری در تعریف اخلاق میگویند که از نوع زیبایی معنوی و روح است. کار اخلاقی هم از زیبایی روح است. کار زیباست از این جهت که روح زیباست.
به گزارش جماران، حجتالاسلام و المسلمین مسعود ادیب نیز در این نشست گفت: خیلی از هم سن و سالها و همنسلهای من از شهید مطهری دینداری و مسلمانی خود را آموختیم و با آثار او، با نگاه جدید و عالمانه با اسلام آشنا شدیم. فکر میکنم بسیاری مثل من، به دنبال مطالعه آثار شهید مطهری به طلبگی علاقهمند شدند و به حوزه آمدند. همچنین افراد بزرگتر از ما شاید در محضر او حاضر میشدند، در درسهای مسجد ایشان حضور پیدا میکردند و از او الهام گرفتند. معالاسف دست تعصب کور و جهالت این وجود گرانقدر را در زمانی که بیشترین احتیاج را به او داشتیم از جامعه ما گرفت.
عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم با بیان اینکه علامه طباطبایی یکی از مبتکرترین و پر مطلبترین فیلسوفان معاصر در عالم اسلام است، افزود: شاید این جمله درست باشد که اگر شهید مطهری نبود، نه علامه طباطبایی بر سر وجد و ذوق میآمد که مطالب زیادی را بگوید و نه مطالب گفته شدۀ او شرح و بسط پیدا میکرد. کسی که کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» را خوانده باشد میداند که با شرح آقای مطهری میشود به عمق مطالب علامه رسید. یکی از ابتکاریترین و کمیابترین نکاتی که مرحوم علامه طباطبایی در فلسفه دارند، نظریه اعتباریات است. جالب اینجاست که شهید مطهری به عنوان بزرگترین شاگرد و شارح علامه در این نقطه با ایشان همنظر نیست. لذا طبیعی است که توجه همه به این نقطه جلب شود.
وی تصریح کرد: من خیال میکنم که دلیل اصلی عدم همراهی شهید مطهری با علامه در این مسأله، عِرق دینداری و نگرانی از تضعیف جایگاه اخلاق از سوی استاد مطهری بوده است. یعنی چون گمان ایشان این بود که دیدگاه علامه سر از نسبیت در میآورد و نسبیت حد یقفی نخواهد داشت. برای محکمکاری در اخلاق و بتن آرمه کردن ارزشهای اخلاقی، احساس کردند که با علامه همراهی نکنند. به همین دلیل تفاوت دیدگاه خود را بسیار لطیف و ملایم به اشکال مختلف مطرح کردند؛ ضمن اینکه ادب شاگردی و عشقی که به علامه داشتند، در جای خود محفوظ بوده است. جالب این است که مثل شهید مطهری بعضی شاگردان معظم و معزز دیگر علامه، با ایشان همراهی نکردند؛ از جمله مرحوم آیتالله مهدی حائری یزدی که بیان دیگری برای توجیه گزارههای اخلاقی دارند. همچنین مرحوم آیتالله مصباح یزدی هم بیان دیگری دارند. ولی احساس میشود که شاگرد زنده علامه حضرت آیتالله جوادی آملی کم و بیش با علامه همراه هستند.
ادیب در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: معمولاً در کتب اخلاق اسلامی میگویند اخلاق جمع خُلق است و خُلق هم یک ملکه نفسانی در انسان است. پس اخلاق عبارت است از علم و دانشی که ملکات نفسانی خوب و بد را در انسان معرفی میکند و به انسان یاد میدهد که چگونه ملکات خوب را در خودمان راسخ کنیم و از ملکات بد پرهیز کنیم. یعنی اخلاق فضیلتگرایانه به نحو بنیادین و پیشفرض در تعریف اخلاق اشراب میشود و از ابتدا اخلاق، فضیلتگرایانه تعریف میشود. اما به نظر میآید امروز وقتی از اخلاق میگوییم، درباره مجموعه گزارههای هنجاری حرف میزنیم که ویژگیهایی دارند و اسمشان را اخلاق گذاشتیم و آنان را از دیگر گزارههای هنجاری متمایز کردیم.
وی تأکید کرد: من فکر میکنم که تفاوت عمده مرحوم علامه طباطبایی با نراقیین و قبلیها و بعدیها این است که ایشان سراغ این نرفته که از اول اخلاق فضیلتگرایانه را مبنا قرار دهد و بر اساس آن همه چیز را تعریف کند و مستقیم سراغ گزارههای هنجاری آمده است. گزارههای اخلاقی گاهی در قالب «خوب» و گاهی در قالب «باید» بیان میشود. مرحوم علامه قالب باید را که جمله انشایی است و ظاهر و باطن آن انشایی هم است و صریح در انشا است، اصل گرفته و خوب را بر باید استوار میکند و بر اساس باید، معنا میکند. این برعکس بعضی متفکران دیگر است که خوب را مبنا گرفتند و از آن باید را استخراج کردند.
عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم گفت: شهید مطهری تصریح میفرمایند که دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی به نسبیت میانجامد و اخلاقیون و متدینین را نگران میکند، برای علاج این نسبیت به نظر ایشان آمده که بنیادهای مستحکم و آهنینی برای اخلاق درست کند تا از گزند تغییرات در امان باشد. علامه اخلاق را در زمرۀ اعتباریات قرار دادند؛ به صراحت هم قرار دادند و همه جای آثار ایشان از رسالة الولایه تا تفسیر المیزان همین است. بعضی از بزرگواران میگفتند که علامه در المیزان دیدگاه دیگری دارند و گویی یک گوشه تصادفاً از دستش دررفته است، در حالی که اساساً اینگونه نیست. علامه در تمام آثار خود بسیار محکم و استوار این مبنا را قبول دارد، پشت آن ایستاده و به لوازمش هم ملتزم است. در المیزان هم دیدگاه ایشان همین است که باید به تفصیل در جای خود بحث شود.
وی افزود: مرحوم محقق اصفهانی و علامه طباطبایی، نه با عناوین دستهبندی شده و منظم بلکه در لابهلای آثارشان نشان دادند که در اخلاق هنجاری، غایتگرا هستند. مرحوم محقق اصفهانی تصریح میکند که غایت ایشان نظم اجتماعی است، مرحوم علامه تلویحاً این را میگوید ولی غایات دیگری هم در آثار دیگر خود مطرح میکند. پس مجموعاً از نظر حضرات، اخلاق عبارت است از قواعدی که انسانها وضع میکنند نه لزوماً به وضع تعیینی بلکه به وضع تعیُّنی، مثل زبان برای بهبود بخشیدن به رفتارهای خودشان و برای نیل به نتیجهای در ساحت زندگی اجتماعی. حال، این ساحت زندگی اجتماعی را میشود خیلی گستردهتر دید، حتی مقاصد دینی را داخل آن تعریف کرد و گفت که احکام دینی عبارت است از اعتباریاتی که شارع مقدس برای نیل انسان به غایات و اهدافی که دین برای او تعیین کرده، وضع کرده است.
ادیب ادامه داد: مشکل نسبیت را هم مرحوم علامه خوب توضیح دادند و هم شهید مطهری در این بخش به خوبی بیان کردند که اگر گفتیم اخلاق از اعتبار انسانی برمیخیزد، اعتباریات بیاساس، بیقاعده و دلبخواهی نیست بلکه اعتباریاتی است که هم منشأ آن طبیعت انسان و جامعه انسانی است و هم مقصد آن امور واقعی است. درست است که این گزارهها اعبتاری هستند، اما هم ریشه در واقعیت دارند و هم آثار واقعی به بار میآورند. آثار واقعی آنها مقاصدی است که تعقیب میکنیم و ریشه آنها فطرت انسان، ساختار جسمی انسان، ساختار اجتماعی انسان و همه اینها میتواند باشد. همه آنچه به ساختار انسانی برمیگردد در معرض دگرگونی و تغییر نیست.
وی تأکید کرد: ما اساساً کاری به اخلاق، دین و بحث فلسفی نداریم، اگر تاریخ بشر را مطالعه کنیم میبینیم که انسان در امور بنیادین و اساسی، قرنهای متوالی تغییر نکرده است. انسان حب ذات دارد تغییر نکرده است، انسان شهوت دارد تغییر نکرده است، انسان غضب دارد تغییر نکرده است، انسان میل به زندگی اجتماعی دارد تغییر نکرده است و ... که فهرست نیمهبلندی از اینها میشود تهیه کرد. پس مقاصد و مبانی عرصههایی از زندگی انسان عوض نشده است. البته عرصههایی هم در معرض تغییر قرار گرفته است. بنابراین چنین نیست که بر اساس دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی، همهی اخلاق یک دفعه معروض نسبیت شود بلکه آنچه به عرصههای بنیادین تغییر نکرده یا حتی تغییرناپذیر است.
به گزارش جماران، ابوالقاسم فنایی نیز در این نشست با گرامیداشت یاد و خاطره شهید مطهری، گفت: در فرهنگ ما چیزی به نام «فلسفه اخلاق» به عنوان یک دانش یا شاخه در فلسفه نداشتیم. چیزی که داریم علم اخلاق است که بعضی از اندیشمندان مسلمان در این زمینه تألیفاتی دارند و رویکرد اصلی آنها، اخلاق فضیلتمدار است. اما در علوم دیگر از جمله در کلام و منطق، بحثهایی داریم که امروزه تحت عنوان «فلسفه اخلاق» طبقهبندی میشوند. از جمله یکی از مهمترین بحثهایی که در کلام، در ذیل بحث افعال الهی مطرح میشود این است که حسن و قبح، عقلی است یا شرعی؟ متکلمان در پاسخ به این سؤال به دو گروه معتزلی و اشعری تقسیم میشوند. عموم متفکران شیعه تا این اواخر به صراحت خودشان را طرفدار نظریه معتزله میدانستند که معتزله قائل بودند به اینکه حسن و قبح، عقلی است.
رئیس دپارتمان فلسفه دانشگاه مفید قم افزود: شاید بتوان گفت که اولین و دقیقترین نظریهپردازی در این زمینه را در آثار مرحوم شیخ محمدحسین اصفهانی مشهور به کمپانی میتوانیم پیدا کنیم که ایشان استاد علامه طباطبایی بود. مرحوم کمپانی معتقد بود که حسن و قبح بنا و قرارداد عقلاست، عقلا دور همدیگر جمع میشوند و افعالی که موجب حفظ نظام میشود و فاعلان آن را مدح میکنند و کسانی که کاری انجام میدهند که موجب اختلال نظام میشود را مذمت میکنند. لذا از تحسین و تقبیح عقلا که به نوعی قرارداد و بنای بین آنهاست، حسن و قبح پیدا میشود.
وی یادآور شد: مرحوم علامه طباطبایی کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» را درباره نقد مارکسیسم نوشتند. از دیدگاههای مارکسیستها این بود که معرفت نسبی است و آنها قائل به نسبیانگاری در معرفتشناسی بودند. مرحوم علامه طباطبایی در مقام نقد دیدگاه مارکسیستها گفتند که ما دو نوع معرفت مطلق و نسبی داریم. فلسفه، علوم و چیزهای دیگر، معرفت مطلق میشود اما معرفت نسبی، معرفت اعتباری است. لذا از اینجا بحث اعتباریات شروع شد و ایشان با تفکیک حقایق از اعتباریات، میخواستند شواهدی که مارکسیستها به سود نسبیت معرفت میآوردند، تبیین درست و دقیقی به دست دهند تا آن نسبیت، کل قلمرو معرفت را دربرنگیرد و به قلمرو خاصی محدود شود که از نظر ایشان همان قلمرو اعتباریات است.
فنایی با بیان اینکه شهید مطهری سعی کردند به نوعی مبنای غیر نسبیانگارانه برای اخلاق مطرح کنند تا به تعبیر خودشان از جاودانگی اخلاق دفاع کنند، اظهار داشت: ما همین بحث را اگر بخواهیم در فرهنگ غرب دنبال کنیم میبینیم که تا همین قرن بیستم مثل خیلی از شاخههای دیگر فلسفه، چیزی به نام فلسفه اخلاق مطرح نیست. البته از همان دوران یونان باستان نظریههای اخلاقی وجود دارد و یکی از مهمترین دغدغههای فیلسوفان، نظریهپردازی در باب اخلاق، مفاهیم اخلاقی، جایگاه اخلاق و مباحثی از این قبیل بوده است اما اینکه ما رشتهی فلسفی به نام فلسفه اخلاق داشته باشیم، مورخان فلسفه، تاریخ آن را به ابتدای قرن بیستم برمیگردانند.
وی تأکید کرد: بحثهایی که در فرهنگ خودمان در باب تعریف باید و نباید و منشأ باید و نباید و ... مطرح شده فقط قسمت خیلی کوچک و شاید بگویم کماهمیتِ بحثهایی است که ما در فلسفه اخلاق داریم. این بحث فقط مربوط به زبان اخلاق است و در شرایط فعلی دیگر خیلی مورد توجه فیلسوفان اخلاق نیست. چون فیلسوفان سراغ جنبههای دیگر اخلاق رفتند از جمله متافیزیک اخلاق، معرفتشناسی اخلاقی، روانشناسی اخلاق، رابطه اخلاق و عقلانیت و ... که بحثهای بسیار مهمتر و کلیدیتری است که متأسفانه امروزه مورد توجه متفکران مسلمان در داخل ایران قرار نگرفته است. البته میشود شکلهای پراکندهای از پرداختن به این موضوعات را در آثار متفکران خودمان پیدا کنیم ولی نه به صورت سیستماتیک، دقیق و گسترده که در غرب جریان دارد.